جدول جو
جدول جو

معنی بی آبرو کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بی آبرو کردن
بدنام کردن، رسوا کردن، مفتضح ساختن، بی اعتبار ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی آبرو کردن
عارٍ
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بی آبرو کردن
Disgrace
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی آبرو کردن
déshonorer
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بی آبرو کردن
丧失名誉
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به چینی
بی آبرو کردن
수치스럽게 하다
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
بی آبرو کردن
entehren
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی آبرو کردن
опозорити
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی آبرو کردن
zhańbić
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی آبرو کردن
بے عزت کرنا
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به اردو
بی آبرو کردن
অপমান করা
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی آبرو کردن
kudhalilisha
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی آبرو کردن
rezil etmek
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بی آبرو کردن
恥をかかせる
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بی آبرو کردن
desonrar
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی آبرو کردن
להביא בושות
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به عبری
بی آبرو کردن
अपमानित करना
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به هندی
بی آبرو کردن
опозорить
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به روسی
بی آبرو کردن
ทำให้เสื่อมเสีย
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
بی آبرو کردن
beschamen
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
بی آبرو کردن
deshonrar
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی آبرو کردن
disonorare
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی آبرو کردن
mendiskreditkan
تصویری از بی آبرو کردن
تصویر بی آبرو کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ)
ناشکیبی کردن. ناشکیبایی کردن، بی غرض و صادق. (ناظم الاطباء). رجوع به طمع شود
لغت نامه دهخدا
قشقرق راه انداختن، جنجال و هیاهو کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد